اصطلاحات وقف

اصطلاحات وقف:

1. واقف: وقف کننده، وی باید هنگام وقف از شرایط عمومی معامله از جمله؛ بلوغ، عقل، اختیار و حّق تصرف در مال برخوردار باشد.

2. موقوفه: مالی که عین آن حبس و ثمرۀ آن تسبیل شده است و از طرف واقف برای مصرف معینی وقف گردیده و از جهت داشتن شرایط صحّت، تمامیت یافته و دارای شخصیت حقوقی شده است.

3. وقف نامه: سندی که از سوی واقف تنظیم می شود و در آن نام موقوفه و اسم واقف و محل و خصوصیات رقبات و چگونگی مصارف آن ها و نام متولّی درج می گردد.

4.عقد: عبارتست از توافق دو یا چند نفر بر امری، یا کاری به گونه ای که بدون توافق طرفین نتوان تغییر و یا تبدیلی در آن داد.

5. موقوف علیهم: افراد، اماکن یا اموری که واقف، در وقف نامه مصرف عواید یا بهره برداری از موقوفه را برای آن ها قرار داده است.

6. متوّلی موقوفه: شخصی است که به استناد مفاد وقف نامه و یا حکم دادگاه جهت ادارۀ موقوفه تعیین شده یا بشود. اگر متولّی با توجّه به مندرجات وقف نامه تعیین شود، متولّی منصوص نامیده می شود وگرنه منصوب یا متصّدی خوانده می شود.

7. نایب التولیه: شخصی که از طرف متولّی به استناد متن وقف نامه و یا براساس موازین شرعی و قانونی به وی تفویض اختیار گردد. مدت و حدود اختیارات نایب التولیه توسط متولی تعیین می گردد.

8. رقبه: به کوچک ترین واحد شمارش املاک موقوفه اطلاق می شود. هر موقوفه یا مکان مذهبی ممکن است دارای یک یا چند رقبه باشد.

9. ضمّ امین: در مواردی که به موجب رأی دادگاه، ادارۀ موقوفه بایستی با دخالت شخص دیگری علاوه بر متولّی انجام پذیرد، این عمل ضمّ امین و شخص تعیین شده، امین منضم نامیده می شود.

10. ناظر: شخصی است که به استناد مفاد وقف نامه، ادارۀ امور موقوفه با اطّلاع یا تصویب وی صورت می گیرد و بر دو نوع است؛ ناظر استصوابی و ناظر اطّلاعی.

11. اجاره (عین موقوفه): اجاره عقدی است که به موجب آن، منافع مالی به مدّت معیّن و در قبالِ عوض مالیِ معینی به دیگری تملیک می شود. اجاره دهنده « موجر » و اجاره گیرنده « مستأجر » نامیده می شود. اجاره دادن عین موقوف چه از طرف موقوف علیهم و چه از طرف متولّی صحیح است.

12.پذیره: وجهی است که به هنگام ایجار اراضی موقوفه با اعطای حقّ تملک اعیان به مستأجر، به عنوان پذیرۀ ابتدایی و یا به هنگام نقل و انتقال رقبات به عنوان پذیرۀ انتقالی، حسب مورد، به نفع موقوفه، با رعایت آیین نامۀ مربوط دریافت می شود.

13. اهدایی: وجهی است که به هنگام استیجار قانونی، به موقوفه تقدیم می گردد.

14. اجرت المثل: یا اجرت المثل عمل؛ عبارت است از ، حقّ تصدّی که در قبال ادارۀ امور بقاع متبرّ که تعیین و دریافت می شود.

15. حقّ التولیه: متولّی در قبال اعمال تولیتی (مدیریتی) خود نسبت به موقوفات، برابر مبلغی که در وقف نامه تعیین شده دریافت می دارد و در غیر این صورت، حق التولیه 8 درصد از درآمد خالص موقوفه می باشد.

16. حقّ النّظاره: ناظر به میزان مقرّر در وقف نامه مبلغی را بابت نظارت بر امور موقوفه اخذ می کند. چنانچه میزان آن در وقف نامه تعیین نشده باشد، حّق النّظاره 4 درصد از درآمد خالص موقوفه است.

17. نظارت: بر دو نوع است؛

الف) نظارت استصوابی: آن است که اقدامات متولّی با تصویب قبلی ناظر صورت گیرد.

ب) نظارت اطّلاعی: آن است که اقدامات متولّی  فقط به اطّلاع ناظر برسد.

18. قبض: قرار گرفتن مال مورد وقف در اختیار موقوف علیهم

19. بودجه: پیش بینی درآمد و هزینۀ موقوفه یا اماکن مذهبی است که براساس اسناد و مدارک اجاره، وقف نامه، اساسنامه و... برای یک سال مالی تنظیم می شود.

20. سیرۀ جاری: رویه ای است مستنبط از نظر واقف، که عوائد موقوفۀ  فاقد وقف نامه بر اساس آن مصرف می گردد.

21. متصرّف: حسب مورد، زارعان صاحب نسق یا قائم مقام قانونی آنان، مالکان اعیان و اشخاصی که به گونه ای عرصه و یا عرصه و اعیان موقوفۀ تبدیل یا فروخته شده را در ید و اختیار دارند.

22. مبرّات مطلقه: آن است که واقف، مصرف درآمد را برای احسان، خیرات و بریات بدون قید و وصف اختصاص داده باشد.

23. مجهول المصرف: موقوفه ای است که به علّت فقدان و یا از بین رفتن قسمتی از وقف نامه و یا اجمال و ابهام عبارات وقف نامه، نوع مصرف عواید آن مشخص نباشد.

24. متعذر المصرف: مقصود آن است که صرف درآمد موقوفه در مصارف مقرّر به علّت فراهم نبودن وسایل و یا انتفای موضوع و یا عدم احتیاج به مصرف، مقدور نباشد.

25. حبس: یعنی این که مالکی تمام یا قسمتی از مایملک خود را برای مدّت معینی وقف کند. به طور کلی اگر ملک یا اموالی که نگهداری یا حبس می گردد، حبس آن دائم یا مؤبد و ابدی باشد محکوم به وقف است و چنانچه برای نگهداری ملک و مصرف درآمد، واقف زمان معین نماید. درآن مدت به آن حبس می گویند و ملک یا اموال را محبوسه و شخص وقف کننده را حابس می نامند.

26.مصلحت وقف: تأمین نظر واقف و منافع موقوف علیهم با رعایت غبطۀ موقوفه

27. زارع صاحب نسق: کسی است که مالک زمین نیست و با کمک خانواده و ... در اراضی موقوفه زراعت می کند و مقداری از محصول را به صورت نقدی یا جنسی به عنوان اجاره بها به موقوفه می دهد و نسق مورد زراعت وی مشمول قوانین اصلاحات اراضی بوده است.

28. بطون لاحقه: به کسانی اطلاق می شود که بعد از موقوف علیهم فعلی طبق مفاد وقف نامه، مصداق موقوف علیهم قرار خواهند گرفت.

29. اقسام وقف: وقف به اعتبار موقوفه و موقوف علیه به انواع زیر تقسیم می شود.

الف) به اعتبار موقوفه:

1- الف) وقف انتفاع: نوعی از وقف است که موقوف علیهم آن ها، از عین موقوفۀ استفاده می کند.

2- الف) وقف منفعت: نوعی از وقف است که موقوف علیهم آن ها، از منافع و درآمد موقوفه استفاده می کند.

ب) به اعتبار موقوف علیه:

1- ب) وقف عام: وقفی است که بر جهات یا عناوین عام باشد؛ مانند وقف بر مدارس و بیمارستان ها و یا فقرا و ایتام

2- ب) وقف خاص: وقفی است که بر جهات یا عناوینی خاص باشد؛ مانند وقف بر مسجد و بیمارستان مخصوص و یا شخص و گروهی خاص، به گونه ای که انتفاع از آن خصوصی باشد.